تله جنسی و رستگاری زیرپوستی!

رسانه‌هاي ما با استدلال‌هاي برآمده از به اصطلاح اتاق‌هاي فكرشان، به اين نتيجه رسيده‌اند كه موضوعات و سوژه‌هايي كه مستقيماً به دين و آيين و انقلاب و شهدا و… مرتبط مي‌شوند، براي مخاطب جذابيتي ندارد. براي همين دست به ابتكار زده و مي‌كوشند تا اين مفاهيم را «زير پوستي»...

رسانه‌های ما با استدلال‌های برآمده از به اصطلاح اتاق‌های فکرشان، به این نتیجه رسیده‌اند که موضوعات و سوژه‌هایی که مستقیماً به دین و آیین و انقلاب و شهدا و… مرتبط می‌شوند، برای مخاطب جذابیتی ندارد. برای همین دست به ابتکار زده و می‌کوشند تا این مفاهیم را «زیر پوستی» و «یواشکی» و بدون اینکه مخاطب متوجه مقصود و نیت‌شان شود، به خورد او بدهند!
این شده «استراتژی» رسانه‌های ما در این سال‌ها. بر اساس همین استراتژی است که برنامه‌ی ویژه‌ی ماه رمضان را می‌دهند دست کسی که شلوار «بادمجانی» می‌پوشد و البته سعی می‌کند مفاهیمی مانند «اخلاق» و «مروت» و «گذشت» و… را بدون برجسته کردن و تکرار حتی یک آیه و روایت چنان هنرمندانه و زیرپوستی به مردم بباوراند که کسی مقاومتی نکند در برابرش! یا بر همین مبناست که شخصیت‌های به اصطلاح مذهبی فیلم‌ها را از ستاره‌های چشم آبی و خوش بر و رو انتخاب می‌کنند تا مردم ضمن اینکه جذب تیپ آنها می‌شوند، بدون اینکه بفهمند شعائر دینی را هم درونی کنند!
فرض تثبیت‌شده‌ی رسانه‌های ما این است که دین و انقلاب و مفاهیم برآمده از آنها «جذابیت» ندارند و برای رسانه‌ای کردن آنها، حتماً باید آغشته به جذابیت‌های دیگری کردشان تا راحت‌الحلقوم شود برای ملت. «زردنگاریِ دینی» بدینگونه متولد شده است.
شاید در تداوم این «زردنگاری متعهدانه»! است که پایگاه‌های خبری اینترنتی، حتماً بخش قابل توجهی از عناوین خود را به تیترهای فریبنده‌ی آغشته به جذابیت‌های جنسی می‌کنند. اسمش را می‌شود نوعی «تله‌گذاری جنسی» گذاشت برای جذب مخاطب… شنیده‌ایم از این قماش که در توجیه زردنگاری‌های تهوع‌آور خود می‌گویند: «ما با این وسیله، هزاران مخاطب را می‌کشانیم به سایت خود و آنجا با مطالبی از دین و انقلاب و شهدا مواجه‌شان می‌کنیم؛ با این حربه، آنها را متحول می‌کنیم»! به تعبیری گلشیفته و گلزار و بروفه را طعمه می‌گذارند تا پای جماعت را باز کنند به معرفت‌آباد خود و ناگهان آنها را در مقابل امام حسین(ع) و علامه طباطبایی و باکری و… قرار دهند و در یک چشم برهم‌زدنی، مخاطب را ناخواسته و زیرپوستی مومن و رستگار کنند!
با همین دستاویز است که می‌بینیم روزانه صدها و صدها عنوان خبر ریز و درشت با طعم ابتذال و سکس در سایت‌های به اصطلاح فرهنگیِ متعلق به متدینین منتشر می‌شود و بعد هم همین جماعت پز می‌دهند که تعداد بازدیدهای روزانه‌ی ما به صدها هزار نفر می‌رسد!
*
رهبر انقلاب در دیدار با مسئولان صدا و سیما در ۱۱ آذرماه ۱۳۸۳ در نقد روش‌های جذب مخاطب در صدا و سیما بیان می‌کنند که خواندش خالی از لطف نیست.
«مرحوم سیدقطب جریانى را در یکى از کتابهایش مى‏نویسد، که من پیش از انقلاب آن کتاب را ترجمه کردم. مى‏گوید به یکى از شهرهاى امریکا رفتم و دیدم دم درِ یک کلیسا اطلاعیه‌‏اى نصب کرده‏‌اند: «امشب یک برنامه‏‌ی رقص و شادى و شام سبک و موسیقى اجرا مى‌شود»! تعجب کردم که کلیسا به چه مناسبت اینها را اعلام کرده!
می‌نویسد: کنجکاو شدم در آن ساعتِ معین بروم ببینم چه خبر است. دیدم بله، یک سالن رقص در کنار سالن کلیساست؛ زوج‌هاى جوان می‌آیند و می‌رقصند؛ موسیقی‌هاى محرک و شهوانى هم پخش می‌‏شود! افرادِ یک‏ خرده مسن‏‌تر هم کنار نشسته‏‌اند و تماشا می‌کنند و از نگاه کردن لذت می‌برند! کشیش هم اواخر شب روى سن ظاهر شد و با رفتار خیلى آرام و ملایم رفت نور چراغها را تنظیم کرد!
می‌‌گوید فردا رفتم سراغ کشیش؛ گفتم شما کشیش هستید یا کاباره‏‌دار؟! این‏جا کلیساست یا سالن رقص؟! کشیش گفت من به این وسیله می‌خواهم جوانها را به کلیسا جذب کنم! این‏طورى می‌شود جوان‌ها را به کلیسا جذب کرد؟! جوان‌ها به کلیسا جذب نشدند، بلکه به سالن رقصِ متعلق به کلیسا جذب شدند! سالن رقصِ متعلق به کلیسا مگر امتیازى دارد؟
اگر بناست فیلم یا برنامه‏‌اى پخش شود و تأثیر سوئى بگذارد، چه فرقى می‌کند که من پخش کنم یا رقیب من؛ در هر دو صورت بد است؛ پس چرا من پخش کنم؟ به نظر من این منطق مهمى است و باید به آن توجه داشت.»

 

مرجع / راز ۵۷