خوش اومدید اما دیگه امام نیست …

زمونه هم تغییر کرده …

بعضیا هم بعضی چیزا یادشون رفته …

خـداقــوت

***

***

عده ای در خون و آتش عده ای در پول خلق هر دو رقصیدند اما این کجا و آن کجا

عده ای سرب و گلوله عده ای میلیاردها هر دو تا خوردند اما این کجا و آن کجا

عده ای بر روی مین عده ای بر بال قو هر دو خوابیدند اما این کجا و آن کجا

این یکی از سوز ترکش آن یکی هم در سونا، هر دو میسوزند اما این کجا و آن کجا

این یکی بر تخت ماساژ آن یکی بر ویلچرش، هر دو آرامند اما این کجا و آن کجا

این یکی در دجله و آن یکی انتالیا، هر دو در آبند اما این کجا و آن کجا

این یکی را گاز خردل آن یکی را گاز پارس هر دو با گازند اما این کجا و آن کجا

عده ای در کوی یار و عده ای در جنب یار هر دو با یارند اما  این کجا و آن کجا

عده ای کردنند کار و عده ای بستند بار هر دو فعالن اما این کجا و آن کجا

باکری ها سمت غرب و خاوری ها سوی غرب هر دو تا رفتند اما این کجا و آن کجا

 

 

…………………………

پی نوشت :

فکر کنم باید بگم یادش بخیر …. . یه مدت افتاده بودم سر دور کتابهای سعید عاکف . چندبار برونسی رو خوندم . یبارم حکایت زمستان رو …

وقتی خواستم حکایت زمستان رو بخونم بهم گفتن اینکتابو یکجا نخون چون زدت می کنه . منم نصف اولش رو توی چند قسمت خوندم . اما یادمه حوصلم سر رفت و ۱۸۰ صفحه آخر رو توی ۳ ساعت یکجا خوندم تا کتابو تموم کردم .

سعید عاکف واقعا قلم جادویی داره …

کتاباش میخکوب می کنه آدمو

اما از کتابهای دفاع مقدس هیچ کتابی به اندازه کتاب زیر منو نسوزوند و تحت تأثیر قرار نداد :

ساکنان ملک اعظم . سعید عاکف . خاطرات سردار اسلام شهید حسینی

توصیه می کنم حتما بخونیدش …

این کتاب سراسر بغض بود و بغض بود و بغض بود و اخلاص …